سبد خرید
0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

حساب کاربری

یا

حداقل 8 کاراکتر

کتاب هجده قطعه از لطف الله مجد

کتاب هجده قطعه از لطف الله مجد

او خیالش را در مضراب و انگشت هایش می ریزد و آن را جدی می گیرد. جلوه یک چنین شکل های خیالی، ملودی های زیبایی است که دنباله روی قطعات مطرح شده در ردیف موسیقی نیست.

موجود در انبار
750,000ریال

5 عدد در انبار

750,000ریال

5 عدد در انبار

  • بازنویسی

    علا ایجاد-امید امیری

  • ویرایش

    هوشنگ ظریف- محمدرضا گرگین زاده

  • موضوع

    نت قطعات مختلف برای تار و سه تار

  • ناشر

    سرود

  • سی دی

    ندارد

  • تعداد صفحات

    56

نقد و بررسی اجمالی

سخنی چند درباره ی لطف الله مجد

او خیالش را در مضراب و انگشت هایش می ریزد و آن را جدی می گیرد. جلوه یک چنین شکل های خیالی، ملودی های زیبایی است که دنباله روی قطعات مطرح شده در ردیف موسیقی نیست. شیطنت هایش در تک مضراب ها بیشتر به بازی های کودکانه شباهت دارد. هر چند که این گونه بازی ها با اصول مسلم ردیف هم خوانی ندارد، اما او از این کار شرمنده نیست.

هر زخمه ساز او فرآیند لذتی است که اشتیاق می آورد و بلند پروازانه است. منش خاص ملودی به گونه ای جادویی روزنه بر لحظه های ناشناخته می گشاید. سکوت ها دلالت های نمادین می یابند؛ شاید حکایت از خواست های ارضاء نشده می کنند؛ گر چه به شدت به رنگ آمیزی ملودی می افزایند و سرچشمه لذت فزاینده اند.

با چنین پیش زمینه ای، تحلیلی از ساز لطف الله مجد را آغاز می کنم. نخست از زبان خودش می شنودیم:

باید بگویم که موسیقی با روح من  بستگی دارد و به همین دلیل است که از دوران طفولیت به آن دلبستگی داشته و دارم. آنان که ساز مرا شنیده اند، بی شک توجه فرموده اند که من در نواختن ساز سبک مخصوص به خود  دارم و این سبک مظهر روحیات و ترجمان احساسات درونی من می باشد…..اگر من توانسته باشم اندک خدمتی به موسیقی ایرانی و تغییر آن با ساز خود کرده باشم، موجب نهایت افتخار است.[1]

در این گفته مجد چهار موضوع بنیادی مطرح شده است که از نظر هنری اهمیت دارند :(1) موسیقی مجد با روح او در هم تنیده، (2) از طفولیت به موسیقی دلبستگی داشته، (3) به خوبی از سبک نوازندگی خود آگاه است و سرانجام، (4) می داند خدمت او به موسیقی تغییری است که در سبک نوازندگی تار به وجود آورده است. بگذارید این چهار نکته اساسی را بشکافیم:

(1) در هم تنیدگی روح هنرمند با اثر هنری- آنان که با لطف الله مجد آشنایی داشتند به خوبی می دانند که این هنرمند قلبی مهربان و پر از عاطفه و روحی زود رنج و حساس داشت که شکل دهنده زندگی و شخصیت او بود. گفته اند در محفلی که بیش از پنج نفر بود ساز نمی زد. شاید از احتمال بی توجهی دیگران به کارهایش در نوازندگی آزرده خاطر می شد. اما در محفل انس بیدا می کرد. مگر نه آن که حافظ می گوید: «سر پیاله بپوشان که خرقه پوش آمد.»

(2) کودک نابغه(Prodigy دلبستگی به هنر از کودکی نشانه غریزی بودن نیاز به آفرینش نزد هنرمند است. لطف الله مجد از کودکی با تار مأنوس بود. او در سال 1296 در ساری متولد شد. در خانه شان تار رنگ و رو رفته ای بود و او با این ساز کلنجار می رفت. باید به این نکته توجه خاص داشت که نوازندگی تار در خانواده مجد موروثی است. در اکثر خانه های این خانواده حتماً یک تار پیدا می شود و حداقل یکی از افراد اهل این خانه با این ساز آشنایی دارد.

لطف الله مجد تعلیم و تربیت رسمی در موسیقی نداشت و یا اگر داشت جانبی و پیرامونی بود. او استادی به خود ندید چرا که موروثی و ژنی تار می نواخت. شاید چنین هنرمندی نیازی هم به استاد نداشته باشد. شنیدم چند جلسه نزد استاد وزیری به شاگردی رفت، اما ادامه نداد. به استاد پیغام فرستاد که «من هرگز مانند شما تار نخواهم نواخت و آن چه را که  خود آموخته ام نیز از یاد خواهم برد.» بعدها استاد وزیری گفته بود که هر گاه بخواهد تار دلنشین و زیبایی بشنود به تار مجد گوش می دهد.

هر چند  در موسیقی ایران، برخلاف موسیقی غرب، کمتر به کودکان نابغه چون موتزارت بر می خوریم زیرا که نوازنده ایرانی به سال ها تلاش نیاز دارد تا بتواند به مرتبه ی بداهه نوازی برسد- اما پاره ای از هنرمندان سرزمین ما از کودکی قریحه و استعداد شگفتی در موسیقی داشته اند.

لطف الله مجد از آن دسته هنرمندانی است که شور و بی تابی هنری از طفولیت در درونشان موج می زند. لحظه های بحران و هیجان، از خود بی خود شدن ها،  نیاز به آفرینش و اشتیاق به خدا گونه شدن، هنرمند را وا می دارد که در ناخودآگاه خود در جست و جوی سویه های پنهانی هستی و جوهر زندگی باشد تا فاصله ای میان بودن و شدن را طی کند. این مقوله، دیگر کودکی و بزرگی نمی شناسد. هنرمند به استاد نیاز ندارد، او به گفتن و سرودن از زبان ساز و سفر در پیچ و خم آواها محتاج است. لطف الله مجد این گونه بود؛ چرا که در نغمه های سازش کمتر رنگ و بوی مدرسه جاری است.  سازش از حقیقت پنهانی در جهان فراحسی سخن می گوید. از جهانی که نمی شناسیم اما در خیال با رمز و رازش مأنوسیم.

(3) سبک ویژه نوازندگی – همیشه میان هنرمند و تکنسین (فن آور) بودن فاصله است. یک فن آور به مدرسه می رود ودرس های موسیقی و ردیف را می نوازد. به خوبی می داند که «بیدگانی» در آواز دشتی و یا «نوروز عرب» درهمایون است. قطعات یادگرفته را به درستی و مهارت می نوازد لیک خود حرفی برای گفتن ندارد. هنرمند، اما از تبار دیگری است.

هنرمند احساسش را در ساختاری شکیل و معین می ریزد که سرشار از حرکت آواها است. حافظ می گوید: «راهی بزن که آهی برساز آن توان زد.» گوشه و پرده ای که آواز آن نه کلامی و نه سخنی، بل، که آهی است از دل.

در شکل آثار بداهه نوازی استاد لطف الله مجد عناصر ساختاری و نسبت میان آنها کنار هم مجموعه ای را می آفریند که محتوای پویایی دارد. ترکیب ملودی ها، ریتم، رنگ آمیزی و هماهنگی به گونه ای است که ساز مجد را از هر نظر یگانه و منحصر به فرد می کند. نه پیشینیان او و نه پس از او این شکل و شیوه خاص را تجربه کردند. ویژگی ساز مجد در تک مضراب ها، روشنی و شفافیت ریزها و سکوت ها خلاصه می شود.

پیشکسوتان او از میرزا عبدالله تا علی نقی وزیری، جملگی نوازندگی چیره دست تار بودند. لطف الله مجد که در چنین بستری پر محتوی پا به فضای هنری می گذارد، الزاماً می بایست گوشش پر از نغمه های این اساتید باشد. اما ساز مجد نه شباهتی به ساز درویش خان دارد نه موسی خان معروفی. گفته اند رگه هایی از ساز عبدالحسین خان شهنازی در ساز مجد وجود دارد، اما همه می دانند که دامنه این تأثیرپذیری بسیار محدود است.

(4) نوآوری در سبک – در حقیقت می توان لطف الله مجد رار از نظر نوازندگی  با نیما در شعر امروز مقایسه کرد؛ چرا که مجد نیز چون نیما نگاه هنرمند ایرانی را به جهان هستی تغییر داد. آنان که با نوای تار آشنایی دارند می دانند که نزد نوازندگان دوره کلاسیک( منظور کلیه نوازندگان از زمان خانواده فراهانی تا مجد) نه تک مضراب مفهومی داشت و نه سکوت معنایی. نوازندگی در این دوره از ریزهای متوالی و پشت سر هم همراه با جملات مکرر و غیر دینامیک تشکیل می شد. از طرفی در ساز مجد تمبر مخملی ساز و بیرون کشیدن صداهای گونه گون از آن بیداد می کند؛ چیزی که در دوره قبل – حداقل در آثاری که از اساتید دوره کلاسیک باقی مانده و در دسترس است – تقریباً ناشناخته بود.

قطعات ضربی «پیش آوازی» ( در تقابل با پیش درآمد، ساختار و شکل خاصی را القاء می کند) به شکلی که مجد ارائه داده است، کمتر نزد پیشینیان می بینیم. در تحلیل نهایی باید گفت که لطف الله مجد بدعت گزار راهی نو که بعدها نزد نوازندگانی چون جلیل شهناز، فرهنگ شریف و هوشنگ ظریف تکمیل و به اوج زیبایی و کمال رسید. هر چند سبک مجد و نگاه امروزی او نزد نوازندگان سنت گرا کمتر تأثیر داشته است.

بسیاری از تارنوازان مواد اصلی کار خود را از نوازندگان دیگر، از ردیف و یا از موسیقی محلی و فولکلوریک می گیرند.در  آثار  این دسته از نوازندگان، چون ملودی اطراف طیف شناخته شده ای دور می زند. شنونده نسبت به توالی ملودی ها آشنایی دارد و از هر ملودی، نغمه دیگر را تقریباً با اطمینان پیش بینی می کند. و چون سرانجام کار مشخص است، بین نوازنده و شنونده همانندی و یا نوعی ارتباط ارگانیک برقرار می شود. این همانندی بیشتر خواهد شد اگر اثر هنری تجربه ای را نزد شنونده تداعی کند، مخصوصاً اگر این تداعی به دوران کودکی او بر گردد.

از طرف دیگر می دانیم که زبان موسیقی دارای نشانه های خاص خود می باشد که همچون زبان محاوره ای رمزگان مشخصی دارد؛ اما، برخلاف زبان، ترجمه پذیر به واقعیت های جهان هستی نیست. هر چند اگر در شکل های معینی ارائه شود می تواند لذتی را برانگیزد؛ به ویژه اگر ساختاری شناخته شده در آگاهی جمعی داشته باشد. به عنوان مثال «کرشمه » کارکردی این چنین دارد؛ چرا که در وجدان جمعی مان و به عبارت دیگر در ذهن جامعه جاری است.

و اما نوآوری درساختار لذت ناشی از آشنایی را می شکند؛ ولی خود لذتی ژرف تر را موجب می شود؛چرا که آشنایی زدایی گوهر اصلی اثر هنری است. از این رو می توان گفت که لطف الله مجد آفریننده ی آثار «اصیل» است. به همین دلیل، برخلاف موسیقی ردیفی – که تکرار شکل های از پیش تعیین شده است موسیقی مجد امکان درگیری ذهنی شنونده با قطعه ای غیرقابل پیش بینی را فراهم می آورد؛ بنابراین ملال آور و خسته کننده نیست.

و باز برخلاف نوازنده ردیف، که تکرار اسطوره ای را جایگزین تکامل زمان مند اثر می کند و به این ترتیب کارکرد خود را از دست می دهد، موسیقی مجد در فرآیندی تکاملی، هنری را مطرح می کند که به گفته ی نیچه «هماره خود را می آغازد» ؛ زنده و ناب است و اثربخش؛ چرا که از گوهر خلاق زیبایی بهره می برد.

نادر مجد[2]واشنگتن دی. سی

21 جون 2002


1- نقل از کتاب قصه شمع: خاطرات هنری، اسماعیل نواب صفا، نشرالبرز ، تهران – ص 393.

2- آقای نادر مجد( برادر زاده استاد لطف ا….مجد) که خود موسیقدانی با فرهنگ و فرهیخته بوده و تار را به خوبی و به شیوه ی عمومی خویش می نوازد. لطف کرده و این مقدمه ی جامع و زیبا را برای ما از آمریکا فرستاده اند. قابل ذکر است که در سالهای اخیر به همت ایشان مرکزی در واشنگتن دی . سی . جهت حفظ و اشاعه موسیقی ملی ایران تأسیس شده که علاوه بر آموزش و کارهای فرهنگی دارای ارکستر بسیار خوبی به رهبری خود ایشان می باشد که تاکنون – در کنار اجرای قطعات جدید، از ساخته های خود و دیگران – قطعات متعددی از آثار مطرح موسیقی ملی ایران را تنظیم و اجرا نموده است.
در اینجا جا دارد که ضمن تشکر و قدردانی از زحمات ایشان در راه اعتلای موسیقی ایران، این نکته را نیز متذکر شویم که گر چه مطالب ایشان بسیار شاعرانه نوشته شده و با اشاره به نکاتی بدیع و تازه عمق نگرش خود را به موسیقی نمایان می سازد، اما از آنجا که این انتشارات بنای مداخله و اظهار نظر در خصوص نقطه نظرات هنرمندان را ندارد، جز اعمال پاره ای ویرایشهای متداول و معمول مسؤولیت  دیگری ندارد و قضاوت درباره ی مطالب را به خوانندگان گرامی واگذار می کند.

مشخصات کلی
سایر مشخصات
بازنویسی

علا ایجاد-امید امیری

ویرایش

هوشنگ ظریف- محمدرضا گرگین زاده

موضوع

نت قطعات مختلف برای تار و سه تار

ناشر

سرود

سی دی

ندارد

تعداد صفحات

56

نظرات کاربران
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کتاب هجده قطعه از لطف الله مجد”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

CAPTCHA ImageChange Image

نقد و بررسی‌ها0

  • جدیدترین
  • مفیدترین
  • دیدگاه خریداران

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

لوازم جانبی تار و سه تار

متاسفانه محتوایی یافت نشد!

افزودن به سبد خرید